۷/۰۵/۱۳۸۳

چنگ دل


چنــــــگ دل آهنــگ دلـــــکش ميزند نالـــــــۀ عشق اســــت و آتش ميزند
قصۀ دل دلکش است و خواندنيست تا ابد اين عشق و اين دل ماندنيست

اين دل ميگريد در فراق تو کَس نبيند آنرا بدون وجود چراغ تو

او که گفت عاشقم است در نبودت دشمن جونم شد اوني که مي گفت برايم ميميره تشنه به خونم شد
اوني که گفت همرامه تا ناکجاها در اول جاده غمها تنهايم گذاشت مرا تک و تنها در ميان غمها گذاشت
آنکه عاشق نگاهم بود چشمانم را کور کرد دعا ميکنم تا کور شود آنکه تورا ز من دور کرد
برگرد که براي انتظارت ديگه چشمام فروغي نداره براي راضی کردنت ديگه زبونم دروغي نداره