تو كجايي؟؟؟؟ تو كجايي؟؟؟؟ تو كجايي؟؟؟؟
از شبي كه در خوابم ديدمت هرشب بر خم كوچه روياها منتظرت هستم... اما...
اما تو همان يك بار آمدي قلب عاشق مرا ديوانه تر كردي و با آرامش رفتي...
هر شب در جاده بيكران و بي انتهاي خيالم منتظر چهره زيباي تو ام...
هر ظلمتي از شب، كه به پايان ميرسد من با اميدي نو به بازگشت
تو به انتظار چهره زيبايت ميمانم و وقتي كه روشني روز مرا
از خود ميراند، به ظلمت شب پناه ميبرم و در روياهايم به
انتظار چشمان زيبايت ميمانم... اما تو مرا لايق نميداني...
من منتظر چشمان قشنگتم مهربونم... تو كجايي؟؟؟؟ تو كجايي؟؟؟ تو كجايي؟؟؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر